راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

بازم آریشگاه

سلام سلام راستین جونم شنبه به همراه بابا رفتین آریشگاه این بار 4رم بود که میرفتی ولی بدون حضور من وبابا خیلی ازت تعریف میکنه میگه پسر خوبی بود همکاری کامل کرد البته به روش دفعه قبل تا آقای آریشگر میرفته کنار راستین میگفته حاج آقا حاج آقا این این یعنی بیا موهامو کوتاه کن .الان دیگه همه کلمه ها رو تقریبآ میگی  ولی جملاتی که میسازی همش با نیسته.جدیدآ لباس پوشیدن برات سخت شده نمیای نمیپوشی کلی زمان میبره تا آمادت کنم بریم جایی گاهیم بد جور لج میکنی وبد گریه میکنی امید وارم گذری باشه .تا امروز زیاد از من دور نبودی  کلاس هام همه یک ساعت یا فوقش یک ونیم ساعت میشه یا مهمونی میرم دو ساعت ویا کمی این ور اون ور که کنارم نمیشی یک بارم تو ترکی...
26 بهمن 1392

دو هفته اخیر

سلام راستین جون میخوام از کارات تو این دو هفته  گذشته بنویسم از شیرین زبونیات  الان که خوابی . اول از سلام دادنت که  میری تو اطاق در رو میبندی بعد باز میکنی میگی انعام   تو ماشین میشیندونمت توصندلت تا میام خودم بشینم در وکه باز میکنم میگی انعام  یه هویی میای تو جمعی باصدای کشیده میگی انعام مامان بزرگم همیشه به من که بچه بودم میگف ((سلام را سنه ساخلاسین))حالا منم میگم سوره انعام پشت وپناهت باشه این قدر میگی سلام. میگم راستین اسمت چیه هی میگی دیبا ؟اسم مامان چی دیبا ؟اسم بابا چیه بابالو اسم مامانی چیه زهرالو؟اسم بابایی چی حاج آقا بازم این یه چیزی ولی اینکه اسم من وتو دیبا نمیدونم از کجا اومده مامانی میگه راستین به ...
8 بهمن 1392

آریشگاه سوم ولی متفاوت

سلام راستین خوشگل مامان هفته قبل برای سومین بار رفتیم آریشگاه وموهاتو حسابی کوتاه کردیم ولی این دفعه یه تفاوت حسابی داشت اونم این بود که اصلأ گریه نکردی وراحت نشستی آخه دلیل داره دو هفته قبلش بردیمت تا آقا موهاتو کوتاه کنه  تانشستی روی صندلی بغل بابا شروع کردی به گریه آقای آرایشگر هم گفت من ابن طوری مو کوتاه نمیکنم بچه  گناه داره وهم خطر ناکه برید چند بار عصرا بیاریدش اینجا با من دوست بشه با محیط آشنا بشه وبعد تا راحت بشینه ما هم فقط وقت کردیم دو بار ببریمت تا اونجا تماشا کنی ولی خیلی موثر بود روزیم که  تو کوتاه میکردی یه نی نی قبل تو بود دیگه حسابی ترست ریخت و کمی هم آب بازی چاشنیش کردیم که اونم عاملی بود برای ساکت نشستنت تا...
9 دی 1392

21 ماهگیت مبارک

                                            سلام به راستین خوشگل  یک ماه بزرگتر شدی و عشق ما هم نسبت به تو بیشتر بیشتر شده دوست دارم عزیزم چند روزی بود که میخواستم از کارهای اخیرت بنویسم               به دلیل حضور گرم راستین جون در داخل یخچال مجور به زدن قفل به در یخچال شدیم               در ادامه مطلب ....  برات از کارهای اخیرت بنویسم که وقت نمیشد البته چهارشنبه امتحان فاینال زبان داشتم این ترمم مثل ترم قبل خوب بود ...
24 آذر 1392

تجربه اولین برف

سلام راستین جونم اولین برف که بارید برات خیلی جالب بود پارسال هم برف اومد ولی تو یادت رفته بود ولی برف پاییز امسال از اون برف های حسابی بود اولین بار که یه گوله برفی بهت دادم سریع انداختیش زمین و گفتی مامان داخ  به سرد وگرم میگی داغ تا پنجشنبه تا بیدار شدی وبرف هارو دیدی اول از دورنازشون میکردی جمعه 15 آذرقبل اینکه بریم خونه مامانی نهار یه سر گاوازنگ رفتیم و از برف وآدم برفی های اونجا لذت بردیم حالا هم تا برف ها رو میبینی میگی مامان بف بف=برف           به این هم میگی آپو آپو=هاپو                              &nb...
17 آذر 1392

راستین جونم بهتره

                سلام عزیزم امروز شنبه 23شهریور یه فرصتی دستم اومد تا برات کمی بنویسم هفته قبل به دلایل زیادی وقتم خیلی پر بود هم اینکه کامل خوب نشده بودم خیلی سرگیجه داشتم هم مهمونی زیاد رفتیم وهم مهمون داشتیم وآخر هفته چهارشنبه من امتحان فاینال داشتم با سختی زمانهای خوابت خوندم وتا بیدار میشدی دیگه تعطیل ولی خوشبختانه تاپ شدم وخیلی خوشحالم .خوشبختانه بخیهات جذبی بودن وهیچ اثری از شون نمونده ولی جای زخم مثل یه خط پر رنگ هنور هست عزیزم این وقتی از بیمارستان اومدیم تو خونه خوابیدی تا این چسب و میدیدی رو دستت میگفتی وای وای   دو روز بعدش سه شنبه تو خونه مامان بزرگ رادین اونجا بود کلی با...
23 شهريور 1392

مروارید 13و14 از نوع دندان نیش

سلام سلام عزیزم  اول از مروارید های خوشگلت بگم که 13و14 دارن میان تو راهن اونم از نوع دندون نیش همش دلت میخوات گازم بگیری با اینکه همش بغلم میکنی و تند وتند بوسم میکنی همچین با صدا بوسم میکنی که هرکی کنارمه هم میگه راستین منم بوس کن .وقتی منو بوس میکنی خستگی کارات از تنم در میاد بعد هم از شیرین زبونیات بگم که  اولی دوخ دوخ=دوغ هر پارچی میبینی  فکر میکنی دوغ بعد یخ یخ عاشق نگه داشتن یخ تو دهنتی یخهای ریز میدیم خوش میگذرونی تا یادت میو فته آویزون یخچالی هی میگی یخ بعدی   نخ نخ منظورت همون نخ دندونه میگیری میندازی دهنت  تو خونه راه میری  کلمه بعدی دهدا =زهرا دختر خاله جونت که با صدای بلند همیشه صداش میکنی ...
25 مرداد 1392