راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

واکسن 18 ماهگی

دیروز یکشنبه 24 شهریور برای تزریق واکسن یک ونیم سالگیت به در مانگاه رفتیم ...                       چون کنترل تو مطبی سریع واکسن و همون خانمی که واکسنای قبلی رو زده بود برات زد بغل بابا بودی ولی تا خوابوندیمت رو تخت بد گریه کردی اول دو قطره فلج اطفال وبعد واکسنmmrبه پای راستت وسه گانه به پای چپت این سه گانه خیلی سخت وهر دفعه تو حسابی تب کردی دفعه های قبلی تا سرنگ میرفت تو پاتم گریه نمی کردی تا خانمه سرنگ و فشار میداد دادت در میومد ولی دیروز تا خوابوندیمت گریه کردی من دستات و محکم گرفتم وبابا پاهات رو تا تکون ندی خلاصه تا بعد از ظهر  جای واکسن پای چپت حسابی قرمز شده وداغ شده...
25 شهريور 1392

واکسن یک سالگی

پسر عزیزم شنبه  واکسن یک سالگیت رو زدیم خدا رو شکر راحت تر از قبلی ها بود فقط موقع تزریق گریه کردی اینجا آمادت کرده بودم تا بابا بیاد بریم دیدم وایستادی ولی بعدش همش نگران بودی بیوفتی میترسیدی گذاشتمت زمین بازم رفتی گرفتی بلند شدی   هفته قبل مامانی وبابایی عیدی هامون رو آوردن این لباس خوشگل برای راستین جون برای بابا هم مثل هر سال یه پیراهن وبرای منم سکه دیشبم رفته بودیم تولد نلیسا جون تو این یک سال جایی که ارکسر وصدای بلند بودنبردمت ولی دیشب کلی نانای کردی من وبابا میترسیدیم گریه کنی ولی خوب دوست داشتی هر چقدر تلاش کردم نخوابیدی تا ساعت 2بیدار بودی اومدیم خونه و خوابیدی آخه طول روزم بردم...
28 اسفند 1391

نیم سالگیت مبارک

سلام گلم پایان 6ماهگیت مبارک باشه عزیزم الان خوابی دیروز واکسن 6ماهگیت و زدیم وتا شب حسابی تب کرده بودی وبی حال بودی همش بغلم بودی مامانی بعد ظهر اومد و چند ساعتی هم مامانی ازت نگه داری کرد شبم اصلأ خوب نخوابیدی چند بار پا شویت کردم  به دستات و پاهات حوله خیس گذاشتم  ولی همش بی قرار بودی تند تند تبت و می گرفتم از دیروز شیر کمکیت و اصلأ لب نزدی  امید وارم تا امشب خوب بشی ...
29 شهريور 1391

پایان 4ماهگی وبازم واکسن

سلام هفته قبل سرمون خیلی شلوغ بوداونکه نتونستم مطلب جدیدی بزارم زمانهای که وقت داشتم راستین می گفت یا من وبگردون یابازی کنیم وگرنه گریه مکردی وجیغ میزدی امروزم 4ماهگی راستین تمام شد وصبح اول وقت رفتیم و واکسن های راستین وکه شامل واکسن سه گانه وقطره فلج اطفال بود زدیم واومدیم خونه الان که ساعت11راستین خوابه وفعلأ خوبه صبح نیم ساعت قبل رفتن استامینوفن دادم اون آرام کرده .عزیزم موقع تزریق اولین لحظه چیزی نفهمیدی کم مونده بود سرنگ واز پات دراره گریه کردی ولی 2دقیقه بعد آرام شدی دیروز خیلی نگران امروز بودیم آخه دفعه قبل سر واکسن خیلی اذیت شدیم وراستین خیلی تب کرد خیلی گریه کردامید وارم امروز بهتر باشه حالا من وراستین تنهاییم بابا رفت مغازه ...
27 تير 1391

واکسیناسیون

اولین واکسن در بیمارستان زده شده بود الان که2ماهه هستئ هنوز جای تزریق خوب نشده دکترت گفت تا 2هفته بعد کاملا خوب میشه دومین واکسن  2ماهگئ بود که شامل قطره خوراکی فلج اطفال و واکسن هپاتیت وواکسن سه گانه بود که سه گانه خیلی سخت بود و شما 1روز کامل گریه کردییا بهتره بگم جیغ زدی و4روزتب کردی کاملا مریض شدی ونوبتی بغل من وبابات ومامانی بودی خلاصه روزخیلی سختی بوداینم عکست  ...
31 ارديبهشت 1391
1