راستین جونم بهتره
سلام عزیزم امروز شنبه 23شهریور یه فرصتی دستم اومد تا برات کمی بنویسم هفته قبل به دلایل زیادی وقتم خیلی پر بود هم اینکه کامل خوب نشده بودم خیلی سرگیجه داشتم هم مهمونی زیاد رفتیم وهم مهمون داشتیم وآخر هفته چهارشنبه من امتحان فاینال داشتم با سختی زمانهای خوابت خوندم وتا بیدار میشدی دیگه تعطیل ولی خوشبختانه تاپ شدم وخیلی خوشحالم .خوشبختانه بخیهات جذبی بودن وهیچ اثری از شون نمونده ولی جای زخم مثل یه خط پر رنگ هنور هست عزیزم این وقتی از بیمارستان اومدیم تو خونه خوابیدی تا این چسب و میدیدی رو دستت میگفتی وای وای دو روز بعدش سه شنبه تو خونه مامان بزرگ رادین اونجا بود کلی با...