اردی بهشت 94
یه جمعه اردی بهشت ماه وصبح زود وحرکت به سمت ما هنشان سه تایی وبازدید از تنگه اند آباد که بسیار زیبا وکمی ترسناک حرکت در شکاف دو کوه بلند یک شکاف باریک البته چون تنها بودیم من میترسیدم شاید اگه با گروه بودم ترسم کمتر بود وجای خوبی برای راستین آب خنک وسنگ فراوان برای بازی راستین جون البته کمی سخره نوردی داشت ومن مجبور به حمل کامیونت وبابا حمل خودت بود چون دست بردار نبودی که باید کامیونم رو هم ببرم اینم یه جمعه خوب دیگه همراه مامانی وبابایی و در یک باغ بسیار زیبا بکر وخلوت چندین کلومتر بعد از گنبد سلطانیه اینجا بود که اولین کوه نوردیت رو به تنهایی تجربه کردی البته موقع که داشتی از این پایین میومدی ...
مسافرت نوروز 94
مامان دیگه تنبلیش رو گذاشته کنار سلام سلام تا صد سلام با تاخیر بیشتر از یک ماه ونزدیک دو ماه اومدم که دو باره عکسای پسر گلم عشقم رو بزارم راستین جون دلیل این تاخیر یکی مریض شدنیا شما بود که بعد عید 4 بار شدید مریض شدی ودو بارم خفیف وحالا که نزدیک 15 روز مهد تعطیل شده خدا رو شکر حال پسرم خوبه دیگه مریض نشده معلوم شد که از مهد میگیری و این بیماری ها همیشه برا بچه ها هست تا بدنشون با ویروس های مهد ومد رسه عادت کنه امروز یک ماه که دستم از امتحان وپروپزال خالی شده ولی بعد عید واقعا سرم شلوغ بود درسا سخت وکارا زیاد تو این یه ماهه هم سرم به کار خونه وزندگی گرم بود ومهمونی و روزیم که مهمون نبودیم ومهمونی با شما میرفتیم پارک خ...
نوروز 94
سلام سلام صد تا سلام پست نوروزم با تاخیر بس که مامان جونم سرش شلوغ شده وقت نمیکنه واسه من پست های به موقع بزاره چهارشنبه سوری خونه مامانی این سفره هفت سینمون این منو سفره هفت سین البته درحال فوت کردن شمع ها ش اولین روز عید عیدیا ادامه م...
راستین وانجام کارهای بزرگ
جشن تولد راستین جون
راستین عزیزم جشن تولد پایان سه سالگیت رو با یک ماه تاخیر برگزار کردیم ولی حسابی خوشحال بودی وچند روز مونده هی میپرسیدی مامان امروز تولدم شده بازم از خواب بیدار میشدی میگفتی مامان الان تولدمه تا دوروز قبل تولد برف شادی میزدی رو ماشینات تا روز پنجشنبه که از خواب بیدار شدی تزیین های خونه رو دیدی پنج ویا شیش دقیقه هیچی نگفتی ساکت فقط نگاه میکردی من چهارشنبه از صبح دانشگاه بودم وتو خونه خاله الهه بودی و بعد کلی خرید هامون رو انجام دادیم اومدیم وتو خسته خوابیدی ومن وبابا شروع به تزیین کردیم پنجشنبه هم خاله مهرو وخاله الهه ادامه دادن پنجشنبه صبح زود زن عمو سیما ومامانی وخاله ها اومدن تا ظهر کمک کردن غذاها رو درست کردیم ومامان بزرگم که از چند روز...
تولدت مبارک3
زبان ما قاصر است از شکر نعمت تولد و حس بودن شما در روز تولدت سر بر زمین سائیده و از درگاه حضرت حق نهایت سپاس خود را بجا آورده و برایت سالهای سال عمر با عزت و برکت خواستاریم . باشد که بقاء عمرت با عزت و سربلندی باشد . . . نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من. شور و نشاط زندگی می بخشد. امروز روز توست … تولدت مبارک از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمیکنم . . . تولدت مبارک امروز خورشید شادمانه...
نویسنده :
مامان رها
9:21