اردی بهشت 94
یه جمعه اردی بهشت ماه وصبح زود وحرکت به سمت ما هنشان سه تایی وبازدید از تنگه اند آباد که بسیار زیبا وکمی ترسناک حرکت در شکاف دو کوه بلند یک شکاف باریک البته چون تنها بودیم من میترسیدم شاید اگه با گروه بودم ترسم کمتر بود وجای خوبی برای راستین آب خنک وسنگ فراوان برای بازی راستین جون البته کمی سخره نوردی داشت ومن مجبور به حمل کامیونت وبابا حمل خودت بود چون دست بردار نبودی که باید کامیونم رو هم ببرم
اینم یه جمعه خوب دیگه همراه مامانی وبابایی و در یک باغ بسیار زیبا بکر وخلوت چندین کلومتر بعد از گنبد سلطانیه
اینجا بود که اولین کوه نوردیت رو به تنهایی تجربه کردی البته موقع که داشتی از این پایین میومدی میخواستی زمین بخوردی تو دستت سنگ بود من از دور داد زدم سنگ رو بنداز انداختی زود دستات رو آوردی وخوشبختانه آسیب جدی ندیدی تو زمین خوردن ها فرضی زود دستت رو میاری
یه روز تعطیل وقایق سواری خانوادگی
بقیه در ادامه مطلب
من وقتی سخره نوردی کردم تو هم همش چشمت به من میخواستی بیایی بالا