راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

خاطرات از زبان راستین

1391/5/5 14:14
نویسنده : مامان رها
792 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من دیگه پسر بزرگی شدم شبها مامانم من و می خوابونه تو تخت پارکم اینجوری

             صبح که میشه من بیدار میشم 2تا أدو وآآ میگم ومامانم وصدا می کنم می یاد میبینه من این شکلی چرخیدم وحسابی ورجه ورجه کردم اینجوری

 

سلام من بامامانم رفتیم خونه آرنیکا جون خیلی خوش گذشت و مامانم ازمون عکس گرفت کلی با آرنیکا صحبت کردم اینم عکسامون من 5روز از آرنیکا بزرگترم

 

دیروزم رفتیم خونه سدناتازه4روز بود دنیا اومده بود اونکه مامانم ازش عکس نگرفت دیشبم دوستای مامان وبابا اومده بودن خونمون  مامانم خیلی تلاش کرد ساعت 12 منو بخوابونه ولی من نخوابیدم می خواستم ببینم خونمون چه خبره کی اومده وکی رفته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

بابای راستین
2 مرداد 91 23:42
سلام به مامان راستین وراستین جون

دست مامان درد نکنه مطالب خیلی خوبی برات درست کرده انشالا زود بزرگ بشئ بقیشو خودت بنویسی





مرسی بابا جون که سر زدی
سپیده
4 مرداد 91 19:09
سلام. خوبید؟ اگه دوست دارید عکسهای جشن دندونی کوچولوتون رو تو وبلاگ کودک من بنام خودتون بزارم تا بقیه دوستان از ایده ها تون استفاده کنند. منتظر جوابتون هستم. با تشکر.