خاطرات پاییز 94
شروع پاییز 94 همراه بود با اولین سری جدی سفارش های خرید لوازم تحریر مهد برای راستین جون که راستین جون از مهرماه به طور مرتب شروع به رفتن به مهد کرد که البته این همه خرید متنوع لوازم تحریر براش به اندازه اون اف جی کوروزی که خریدم جذابیت نداشت ومیتونم بگم واسه لوازمش خیلی بی تفاوت بود من وسایل بیشتر خوشم میومد تا راستین راستین خدا رو شکر خیلی خوب رفت مهد کلاس نوپای دو وکارهای عملی زیادی انجام دادن صبح ها هشت ونیم میبردمش تا دوازده
مهر ماه عروسی کرج
عزاداری راستین در محرم 94 راستین جون حضور فعال در عزاداری برای امام حسین داشت
راستین ومهداد در سالن همایش های برج میلاد مهرانه
راستین وماشین بازیش
آبان ماه 94 و آذر ماه 94 راستین جون
یه صبح سرد پاییزی راستین آماده رفتن به مهد
یه روز که رفتم دنبال راستین با خوشحالی اومد وسوار ماشین شد و گفت مامان کار خوب کردم خانم برچسب زده به لپم