آخرین چهارشنبه سال
راستین جون سلام چهارشنبه سوری طبق معمول هر سال خونه مامانی بودیم
بس که تو ترنم شیطونین ویه جا بند نمیشین زهراو تبسم با زحمت نگه تون داشتن
تا رفتیم آتیش روشن کنیم تو خیلی هیجان داشتی وجیغ میزدی چون واقعآ سر وصدا هم خیلی زیاد بود
عاشق آبشار شده بودی
اینم تخم مرغ رنگیای ما سه تا من وتو بابا
اینا هم عیدیات از طرف مامانی وبابایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی