راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

مروارید پانزدهم و..

1392/7/1 18:10
نویسنده : مامان رها
379 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم دندونای خوشگلت دارن از لثه پایینی میان بیرون و واقعأ مثل مرواریدن خواستم کمی ازکارا و حرفهای این روزات بنویسم..

پسر خوشگلم از اون روز که گوشه چشمتو بخیه زدیم تا جمعه گذشته اصلأ به زخمت دست نمیزدی الان چند روزی بود هی میخواروندی تا اینکه شنبه صبح بیدار شدی کمی زخمت باد داشت من کلی نگران شدم آخه دو تا از بخیه ها هنوزسر جاشونن ولی تا میگفتم به چشمت دست نزن گریه میکردی تا خوابیدی وبا دقت جای زخم ودیدم خدا رو شکر چرک نداشت حالا قرار شد ببرمت دکتر پوست تو این چند روز با هرکی در موردچشمت ترکی یا فارسی حرف میزدم تو سریع میفهمیدی وچشمک میزدی هنوز اون لحضه ها یادم که بابا تایک ساعت بعد اینکه اومده بودتا تو رو ببریم بیمارستان عرق میریخت یا تو سر پوشیدن لباس اطاق عمل چقدر گریه کردی اون هفته برای حساب وکتاب رفتم کلینیک توروهم با خودم بردم تو نمیومدی همش میگفتی نه نه

این روزا از واژه نه زیاد استفاده میکنی ما هم از فرصت استفاده میکنیم میگم راستین خونه میخوای،ماشین میخوای زن میخوای همش میگی نه هر چی رو که میریزی کیف منو خالی میکنی میگیم این کارارو کی کرده میگی زهرا حالا به زهرا خوراکی بدیم هی میگی نه با خنده ولی اگه اسم بچه های دیگه رو بگم باجیغ میگی نه از وقتی غذا میخوری تا ظرفت خالی میشه من میگم همه دست به راستین یا میگم یه قاشق رو بخور تا بگم همه دست تازه گیاتا میبینی من یا بابا ظرف غذا مون داره خالی میشه میگی دس دسهر کاغذ یا آشغال کوچیکی وبزرگی تو خونه پیدا میکنی میبری میندازی تو ظرف شویی گاهیم در لباس شویی و باز کردنی توش پر آشغال تا مجسمه های شهری رو میبینی میگیآخا آخا ترنم بهت یه کتاب داده  توش جوجه ومرغ وخروس روزی چند بار اون رو تا میکنی باز میکنی میخونی از اون یاد گرفتی میپرسم راستین جوجه چی میخورهدونمامان جوجه چیمرخ مامان جوجه چی میخوره نون بابای جوجه چی میگه قدوقدوقا وای حالا هرکی بهت مرسه میگه راستین مرغ چی میگه خروس چی میگه تا تو پارکینگ همه دوچرخه های موجود رو بازی ندی تو خونه نمیای او چند تا پله رو هم خودت میای بالا  پیت کو پیت کو فقط کافی کسی رو زمین دراز کشیده باشه سوارش میشی میپری بالا وپایین شعر ببعی رو هم کامل میخونی تو خونه هرکی دستشویی رو میبینی میگیجیش جیشالبته خودتم جیش کردنی خبر میدی از دیروزم این یاد گرفتی هی میگی مامان این این یعنی اینو بده تا آماده میشیم بریم دردر پیس پیس یعنی به منم عطر بزنید تیس تیس هم که شامل  دلستر میشه خلاصه اینم حرفات وکارات که یادم بود.تو این هفته شنبه عروسی بودیم البته توی خوشگل بعد شام اومدی عصری با مامانی مونده خونه خودمون شبم بردیمت خونه مامان بزرگ ولی تا یک ساعت ونیم اومدیم دنبالت تا تو هم نانای کنی و آتیش بازی رو ببیتی یکشنبه عصری با خاله ها و دختر دایی ها رفتیم پارک و تو حسابی تاب وسر سره با بچه ها بازی کردی تا خا طره بعد بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

پگاه مامان آرتین
2 مهر 92 8:32
مبارکه پسرم عاشقتم همیشه لبت خندون
نسیم-مامان آرتین
3 مهر 92 9:47
وای چه خوشمزه حرف میزنه این راستین جون


بله ممنون
الی مامی آراد
4 مهر 92 17:53
عزیزم مبارک باشه ای جونم خدا کنه دیگه هیچ وقت از این اتفاقا برات نیفته
مامان مهرزاد جان
7 مهر 92 10:25
خاله جون مبارکت باشه خیلی مواظب دندونات باش عزیز خاله
مرجان مامان آران
8 مهر 92 12:59
مروارید جدیدت مبارکک ایشالا بلا دور باشه ازتون عزیزمو دیگه اتفاق بدی نیوفته قربون شیرین زبونیتتتتتتتت