اولین قدم ها
سلام سلام ما اومدیم با یه عالمه عکس وخبر دوستای عزیزم تاخیر به خاطر ...
ادامه مطلب لطفأ
سلام سلام ما اومدیم با یه عالمه عکس وخبر دوستای عزیزم تاخیر به خاطر تموم شدن وقت اینترنتم بود پسرم گاهی با گوشی بابا آپ میشدم ولی با اون نمیتونستم زیاد کار کنم خبرو عکس بزارم بعدم وقتش بیشتر موقع بیداری تو واوج کار من بود این وقتا بابا خونه میشه دیگه شبا هم که تا تومن و از خستگی نکشی نمیخوابی دوازده ونیم گاهیم تا یک همش بیداری حالا که روزا بلند شده بازم وقت کم میارم پسر گلم جونم برات بگه که باید هر روز تو بالکن ساعتی رو بگذرونی وگرنه باید نق ونوقات وتحمل کنم
منم طاقت همه چی تو رو دارم با حوصله غذا میخورونم پا به پات میام مواضبت میکنم باهات بازی میکنم طولانی توبغلم میمونی میبرمت این ور اونور شبا طولانی شیر میخوری خلاصه تحمل همه چی رو دارم به جز نق زدن هات اعصاب ندارم سریع در بالکن باز میکنم تو میری خاک بازی و آب بازی
هرچی زیر دستت باشه پرت میکنی پایین حال میکنی گلا رو بچینی پرت کنی پایین هرلحضه ثنا رو صدا میکنی همسایه پایینی حالا اونو یکی دو بار تو بالکنشون دیدی خونه هرکی بالکن داشته باشه تا بری میگی ننا ننا
خوشحالم که تو این چند روز اخیر چند قدمی به تنهایی راه میری
به راه رفتن علاقه مند شدی کریرتو ول میکنی وشروع میکنی به راه رفتن گاهیم از زمین بلند میشی وراه میری
دیگه بیرون رفتنی کفش میپوشونم تا خودت تاتی کنی اول دستم و میگرفتی الان فقط یه انگشتم رو هم میگیری راه میری ولی حالا کامل مسلط نشدی هی زمین میخوری
اینجابا مژده و عمع معصومه پارک رفتیم
راستین در حال بو کردن گل ها که بیشتر پوف میکنی
اینجام محبت دو پسر عمو گل کرده حسابی برسام وبغل میکنی
یه روزوم خونه دوستم الناز رفتیم که حالا دو تا دوختر داره رونیا وروزینا
مریم جون ودختر شیطون بلاش ماریناهم اومده بودن
شما سه تا رو نتونستیم یه جا جمع کنیم عکستونو بگیریم هرکی یه جا شلوغ میکرد این روزینا که فروردین به دنیا اومده
خاله الهه اینا از مشهد اومدن یه شب رفتیم دیدنشون برات باب اسفنجی آورده که حباب میسازه خیلی دوست داری چون توش کف میریزیم خوشت میاد اونجا ترنم و تو روروک میبردی اونم خوشش میومد
جمعه شام مهمون داشتیم به خاطر همین تصمیم گرفتیم خونه مامانی نریم دوستای بدمینتون اومده بودن به تو حسابی خوش گذشت تو بالکن که کلی خاک بازی کردی ظهرم بابا وان حموم تو گذاشت تو بالکن و کلی شنا کردی وخسته شدی وبعد از ظهر رو حسابی لالا کردی
تو حموم دوش دستی رو ول نمیکنی تو بالکن شلنگ آب رو
بس که در دری این قدر نق نق زدی گفتی در در تا ما شام وبکشیم خاله سونیا تورو برد دم در کمی گردوند آورد الهام جون زحمت اوفتاده بود این هلی کوپتر رو برات آورده بود
سونیا جونم به من کادو آورده بود یه ظرف خوشگل دستتون درد نکنه تشکر نمیدونم چرا جدیدأ دوست نداری بچه ها بغلت کنن بغل هستی نمیرفتی دوست داشتی دنبالت کنه از کوچیکیتم که بغل سعید نمیری برای اینکه سعید بغلت نکنه بغل سروش میرفتی تو این روزای اخیر به دالی بازی علاقه پیدا کردی با همه دالی بازی میکنی این ماشین از طرف مامانی چون دهنش وچشمش تکون میخوره دوستش داری از همه جا هم که میره بالا
این از طرف مامان بزرگ به راستین
یه عکسم با بابا
و یکی با مامان
تا بعد بای بای