راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

راستین جونم 15ماهگیت مبارک

1392/3/30 18:19
نویسنده : مامان رها
377 بازدید
اشتراک گذاری

راستین جونم 15ماهگیت مبارک تشویققلببغلهوراراستین جونم 15ماهگیت مبارک پسر گلم با تأخیر یک هفته ای ماهگردت وتبریک میگمماچ 

                          شکلک های محدثه

راستین جونم 15ماهگیت مبارک پسر گلم با تأخیر یک هفته ای ماهگردت وتبریک میگم عزیزم مهمترین کارت تو ورود به 16ماهگی همین راه رفتنته که خوشحالم کردی هنوز حرفه ای نشدی ولی بدک نیست تا بلند میشی میگی بدو بدو تا دستم ومیگرفتی تاتان تاتان میگفتی حالا مستقل شدی بدو بدو میگی از کاراهای ماه قبلت از شلوغ کاریات بگم که شیشه میز عسلی رو انداختی خدا رحم کرد رو پات نیوفتاد صدای خیلی وحشت ناکی بلند شد یه روزم توبغلم بودی  داشتم غذا رو هم میزدم که زدی فلاکس اب تو پرت کردی پایین اونم شکست و رفت تو آشغال دیگه بگم یه چراغ قوه خراب کردی یه سرم تو کیف من بودی چند قلم لوازم آرایشم رفت تو آشغال تا کتابی دسته من ببینی تا نگیری پاره نکنی راحت نمیشی میری اون پشت همه چیرو از برق در میاری وآنتن همه چیرو داغون میکنی وخاک گلدونو خالی میکنی

دیروز خونه مامانی بودیم موندی اونجا من رفتم مهمونی اومدم باخاله الهه شما فسقلیا بردیم پارک هردو تا تون از صبح که 10 بیدار شده بودین تا 12شب نخوابیدین رو تاب هردو قش میکردین از خنده شنبه هم خونه مامان بزرگ بودی من عروسی رفتم بعد عروسی با مامانی وترنم اول اومدیم خونه مامان بزرگ وبعد خونه ما وبعد هم بابا اومد رفتیم خونه مامانی ویکشنبه بازم تو رو بردم پارک با مامانی سه تایی رفتیم شبشم برای شب نشینی خونه عمورضا رفتیم دوشنبه شب شام ومهمونی گروه کوهنوردی دعوت بودیم تورو بردم خانم ها از آقا جدا بودن جایی که بابا هست نه تو زیاد خسته میشه نه من چون بابا خیلی کمک میکنه وتو رو نگه میداره من تنهایی خسته شدم تو هم که یه جا بند نمیشی همش میخواستی بری حیاط یه نی نی بود ماشینهاتو ازت گرفت وبهتم نمیداد برام جالب بود که برات مهم نبود همش میدادی بهش هر اسباب بازیم که میاوردن برات بازم میدادی به شایان از تو 3ماه بزرگتر بود شاید هنوز کوچیکی بزرگترشی برات مهم شه البته موقع غذا وخوراکی هم همینطوری اگه کسی کنارت باشه اول میزاری دهن اون از بچه ها که باشن اینقدر صدا میکنی تا اون خوراکی رو بخورونی بهشون مهربون همه میگن راستین دست و دل بازه به مامانش رفتهنیشخند سه شنبه عصری کمی برای شادی فوتبال رففتیم زود اومدیم تو بغل وشلوغی خیلی کلافه میشی روزا بلند بابا خیلی خسته میشه شبا میاد میوفته باز تمرین رفتنی بهتر بود عکسای زیادی تو گوشیامون هست که به زودی برات میزارم

ماچچشمکبغل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان کیاوش
30 خرداد 92 19:26
عزیز خاله مبارک باشه 15 ماهگیت.
مامان بنیتا
1 تیر 92 3:02
راستین جوونم 15 ماهگی مبارک عزیزم ای شیطون بلا به چهره مظلومت نمی یاد اینقدر خرابکار باشی مثله دختر من
مامان مانی مسافر کوچولو
1 تیر 92 9:27
مبارکه
نسیم-مامان آرتین
1 تیر 92 10:41
شیطونت خاله 15 ماهگیت مبارک
الی مامی آراد
1 تیر 92 11:40
راستین جونم مبارکه
مامان سونیا
2 تیر 92 14:57
برخیز که حجت خدا می آید / رحمت زحریم کبریا می آید از گلشن عسگری گذر کن که سحر / بوی گل نرگس از فضا می آید ولادت امام زمان(ع) مبارک باد
مامان سونیا
2 تیر 92 14:58
15 ماهگیت مبارک 15 سالگیت رو ببینیم الهی خاله جون
مرجان مامان اران
2 تیر 92 22:12
15 ماهگیت مبارک خوشگلم