من13ماهم تموم شد
سلام بر همگی من دیگه بزرگ شدم و وارد ١٤ماهگی شدممن بلدم الهی شکر کنم
خدایا شکرت خدایا ممنونم الان همه جا از من میخوان که الهی شکر کنم
اولین خبر این ماهم اینکه برای اولین بار رفتم آرایشگاه وموهامو کوتاه کردم اولش ساکت بغل بابام نشسته بودم ولی بعدش کم کم گریه ام گرفت هی مامانم ونشون میدادم ومیخواستم برم بغل مامانم البته زیاد طول نکشید هی سرمو تکون میدام ولی راحت شدم وموهام کوتاه شد ومرتب
عاشق بازی تو بالکنم تا به هدفم برسم جیغ های بلند میزنم
هر کی از خونمون بره منم تا طبقه پایین میرم وخودم باید دگمه آسانسور وبزنم و همه مهمونا رو راه میندازم اگه مامان یا بابا حموم برن منو نبرن من خیلی گریه میکنم تا ببینم در حموم بازه خودم یکسره میرم تو
تا دوربین رو میبینم اینجوری میکنم
دیروز رفته بودیم مهمونی باغ...
همه منو دوست داشتن منم تا میتونستم شلوغ کردم وبازی کردم خیلی خوش گذشت
دوست دارم این شکوفه های زیبا رو بخورم
مهمون پارسا وهستی بودم که باهم پسر خاله ودختر خاله هستن بابا ومامانا مونم باهم دوستن
تا خاطره بعدی بای