ببخشید دومین نوروز چگونه گذشت2
سفره هفت سین سال٩٢
اینام عیدی های مامان رها به راستین
این پیانیست معروف کسی نیست جز راستین خان تا میریم خونه خاله الهه پشت پیانو تبسم میشینی و دیگه پایین نمیای تا برت میداریم جیغ میزنی امسال هر جا عید دیدنی رفتیم حسابی شلوغ کردی یکی دو جا آروم بودی همش میخواستی بری و به همه چی دست بزنی و همه جا سر بزنی همه هم بهت کلی عیدی دادن دست همگی درد نکنه فکر کنم امسال چهره جذاب و شیرین بودی
راستین در شهر بادگیرها
خدا روشکر هوا خیلی خوب بود کلی کیف کردیم
بقیه ادامه مطلب لطفأ
راستین عاشق آب آب بازی هر جا آب میدیدی میخواستی دست وپات رو بشوری وهمش میگفتی باب باب {آب}
هتل سنتی والی
تا میتونستی رو این تختا چهار دست وپا میرفتی دوتا هم اردک بود که عاشق اونا بودی
نسبت به هفت سال پیش که من یزد رو دیده بودم از نظر تاریخی خونه های قدیمی زیادی اضافه شده وباز سازی کردن که بیشتر همگی تو بافت تاریخی ٢شب تو یزد اقامت داشتیم وبرای خرید کمی گشتیم وبرای مامان بزرگ عیدی یه فرش گلیم بافت یزد گرفتیم برای خودمونم کوچیک تر از اون خریدیم وبعد سوغاتی ها رو گرفتیم بیشتر سوغاتی ها رواز اصفهان خریده بودیم بیشتر از قطاب وباقلوای یزدکه من خیلی دوست دارم برای راستین خوشگلم بابا کفش های کالج قرمز وچند تا بلوز خرید
داشتیم تو کوچه های یزد میرفتیم جای تاریخی ببینیم تو خوابت گرفت من تو همه کوچه های یزد هر کی میومد خواهش میکردم آروم صحبت کنن خاله اینا پشت سر ما میو مدن میگفت چقدر ساکت رها کل یزد وساکت کرده که آقا راستین بخوابه
اینم یه عکس با هم سفرا
اینم یه نمونه از شلوغ کاری راستین وقت غذا خوردن