راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

پایان 10ماهگی

سلام پسر عزیزم امروز 10 ماهگیت تموم میشه ورودت رو به یازدهمین ماه زندگی تبریک میگم از عکسای اتلیه میزارم که مهر ماه گرفتیم اینجا 7 ماه بودی هنوز نمینشستی ...
24 دی 1391

آیا کودک با هوش نیازی به موسیقی خوب دارد؟؟؟

آیا کودک با هوش نیازی به موسیقی خوب دارد؟؟؟   در سال 1998 میلادی، استاندار جورجیا – زل میلر- از قانون گذاران خود درخواست کرد تا بودجه ای را برای اهدای سی دی موسیقی کلاسیک به همه والدینی که به تازگی بچه دار شده اند، اختصاص دهند.  به گزارش برترین ها پیرو این درخواست، شرکتی وظیفه تهیه و توزیع سی دی های موسیقی کلاسیک برای نوزادان را به عهده گرفت و آنها را به طور رایگان بین والدین پخش کرد. استاندار به مردم اعلام کرد، پخش موسیقی کلاسیک برای نوزادان می تواند مهارت های آنها برای یادگیری ریاضی، مهندسی و حتی شطرنج را افزایش دهد. کاری که او انجام داد باعث شهرت بیشتر «اثر موتزارت» شد. این عبارت زمانی ...
21 دی 1391

از کارهای مهم راستین

 از کارهای مهم راستین   راستین جونم پسر گلم خیلی بامزه به همه چیزمیگه جیزبعد دست میزنه میخنده صبح ها که از خواب بیدار میشه کلی با خودش حرف میزنه و نانای میکنه وقت عوض کردن پمپرسش همش میگه جیش وقتی میخواد غذا بخوره اول فوت میکنه ازدیدن هر کی تو خونمون کلی ذوق میکنه عاشق دردر ولی به دلیل سرما هوا بیشتر با ماشین میریم بیرون راستین جونم از آبان ماه پوستش خشک شد ودکترمعزی براش مرطوب کننده موستلاداد ولی تا یک ماه پاش خوب نشد احساس کردم سرما هم عاملی تا دو قسمت کوچولوازپاش همچنان قرمز بمونه به همین دلیل بردمش دکترمتخصص پوست 2کرم داد دراماید وویوا مرطوب کننده قوی در ضمن گفت باید زیاد به آب نزنیم ولی نمیشه چون پمپرس میپوشه باید تند ...
13 دی 1391

من رفتم سرزمین بازی

سلام دوستای خوبم دیدین سوار اسب شدم رفته بودم سرزمین بازی اولش کمی تعجب کردم وازدیدن اون همه نور وصدا هیجان زده شدم وکلی دس دسی کردم اخه اولین بارم بود میرفتم شهربازی با دختر خاله ها همه چی سوار شدم هواسم به همه چی بود اسباب بازی های رنگی رو خیلی دوست داشم از هرچیم پیدا شدم یکم گریه کردم البته مامان مهربونم مراقبت از منو بهانه کردو خیلی از وسایل بازی و سوار شد ...
9 دی 1391

یک مطلب جدید

سلام سلام به دلیل علاقه شدید شماراستین جون به کندن برگ گلهای خونه وگاهی هم خوردن برگها ما مجبور به انتقال گلها به منزل مامان بزرگ شدیم این هم یکی از نمونه هاش یکی دیگه از کارای با مزه شما هیجان زده شدن وقت سشوار کشیدن خیلی خوشحال میشی ودهنت و باز میکنی که باد بره تو دهنت ولی یکمی از خود سشوار میترسی ودست به اون نمیزنی دیروز دوستای مامان اومدن خونمون و شما با دیدن رونیا ومارینا خیلی خوشحال شدی وکلی دس دسی ونانای کردی همش رونیا رو بوس میکردی وباهاش حرف میزدی بیشترم لباسشو میکشیدی هی می خواستی با هاش بازی کنی ومیخندیدی خلاصه خیلی به شما خوش گذشت عکس گرفتن ازتون سخت شده دیگه بزرگ شدین هر کدوم به فکر ...
6 دی 1391

یلدا چه با حاله

سلام امسال اولین حضور من در شب یلدا بود خیلی خوب بود  فرقش با شبای قبلی این بود که خیلی سرد بود وهم خونه حاجی بابا رفتم وهم خونه بابایی همه فامیل رو حسابی دیدم اینجا آماده شدم برم مهمونی مامان این عروسک وداده عکس من خوب بشه ولی اینجا یه مشکلی هست  بسه دیگه عکس نگیر خجالت کشیدم در حال خوردن انگور شب یلدا فکرکردم این یه توپ سنگین ولی ... ولی انگار مبل راحتی اینم جاهم شب یلدا بغل رژین حالا خونه مامانی وادامه شیطونی به به چه خوش میگذره حیف شد تا من برسم زهرا رفته بود با تبسم عکس میگرم این ترنم کوچولو همش خوابه   یلدا با مام...
2 دی 1391

از شلوغ کاریهای شروع ده ماهگی

اول اینکه خواب راستین جون خیلی کم شده وخونه هر کی که بریم یا تو خونه سروصدایی باشه کنجکاوی مانع خوابیدن میشن وبعد شیطونی با روروک دوست داره به رادیات دست بزنه  براش هیجان انگیزه اینجا هم خالی کردن وپاره کردن روزنامه های سبد ...
27 آذر 1391