مروارید یازدهم ودوازدهم
سلام سلام صد تا سلام مبارک و مبارک بعد از مدتی گریه های روزانه و بی خوابی های شبانه دو تا دندون خوشگل از لثه پایینی آقا راستین بیرون اومد و نمایان شد
حالا برات خوشحالم که میتونی کمی از غذا ها بجوی
این روزای ماه رمضان مشغول افطاری رفتن هستیم گاهی هم مهمون میاد خونه مون تا حالا که زیاد خوب هم کاری نکردی تو مهمونیا ما که همش سر پاییم با بابا میگیم مثل مهمونیای اوروپایی همش این ور اونور با همه راه میریم و صحبت میکنیم ثابت یه جا نیستیم ودنبال آقا راستین میریم و روزایی که مهمون دارم از ساعت 4 بعد ظهر بیدار میشی نمیدونم از کجا حس میکنی که باید زود بیدار شی روزایی که خونه هستم یا بعد از ظهر میخوام جایی برم با زور بیدارت میکنم بازم میوفتی میخوابی حالا وقتی میخوام بخوابی تا من کارامو انجام بدم زود بیداری و همشم گیر میدی به من بازم دم مهمونا گرم که زود میان و تو سرگرم میشی
چند روز بود هوا خیلی گرم بود تا غروب نمیتونستیم از خونه بیرون بیریم تا شنبه کمی خنک شد بردمت پارک تا تاب و سر سره سوار شی ولی فقط دوست داشتی بری سراغ بچه های بزرگ که دوچرخه سواری میکردن تا ولت میکردم میرفتی سمت اونا یا اینکه میخواستی تاب و خودت هل بدی شیطون من خوشگل من میرفتی نی نی کوچولو ها رو ناز میکردی وبوس میکردی خوشبختانه الان 99درصد حرفامو متوجه میشی از این بابت خیلی خوشحالم
دوست دارم فراووووووون