راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

یک پست طولانی

1392/4/20 12:46
نویسنده : مامان رها
713 بازدید
اشتراک گذاری

 

                     

سلام ما اومدیم با چندتا خاطره به یاد موندنی

          

 

     

اول که 2جمعه قبل بابا رفته بود برنامه ماسوله یه روزه مامانی و بابایی هم رفته بودن شمال خاله مهرو و زهرا اومده بودن خونه ما نهار خوردیم بعدش هم  من کمی آش پختم بعد ظهر رفتیم باغ 4تایی خوش گذرندیم تا شب اول بابای زهرا اومد و بازم رفتیم گردش و تفریح تا12بود بابا اومد اون مسیر پیاده روی ماسوله رو منم چند باری رفتم بابا هم سالی یه بار و حتمآ میره خیلی بکر و زیباست عکساشو میزارم

زیبایهای اون مسیر خیلی زیاد با چند تا عکس نمیشه نشون داد خلاصه 1جمعه قبلم از صبح تا شب خونه عمو مرتضی دعوت بودیم عمو یه بچه گربه داره که الان کمی بزرگتر شده از وقتی وارد خونشون شدیم تو دلت میخواست با گربه بازی کنی همش میگرفتی دستشو پاشو دمشو میکشیدی تا اون میو میکرد تو جلوتر از اون جیغ میزدی و دست میزدی با بابا نوبتی تو حیاط ازت مواضبت میکردیم همه عمو وعمه ها هم کمک میکردن ولی هیچ کس حریفت نمیشد بیاردت تو خونه

                      

اینجا تو باغچه  رویی درختا در جستجوی گربه هستیم

         

اینم برخورد نزدیک راستین جان با گربه

 روز خوبی بود خیلی خوش گذشت اینم چند تا عکس از دوچرخه سواری راستین جونم که علاقه زیادی به ماشین ودوچرخه داره و هر روز کلی ماشیناشو تعمیر میکنه{میشکونه}

اینجام بعد از ظهر شنبه حیاط مامانی که برای شبش مامانی مهمونمون کرده بود بریم پارک تا وسایلا رو آماده کنیم پسرم کلی تو حیاط آتیش سوزوند وفقط 13بار با مامانی دستاشو شستیم  باخاله ها زودتر رفتیم پارک آقا ها هم برای شام اومدن

راستین در حال کشتن مورچه ها

             

وقت چیدن زردآلو

            

تا دیدی یکی یکی سخته کل درخت وتکون میدادی


 

 

تو پارکم دیگه مشغول توپ بازی و سر سره وتاب وغیره شدیم خیلی خوش گذشت اینجا هم عصر دوشنبه راستین آماده برای رفتن به باغ به مناسبت تولد عمو سعید

 تو باغ بعد کمی تاب بازی راستین جون عشق ماشین فقط با ماشینها بازی کردی 

       

          

                      

یه شب گرم تابستون وخوردن هندونه وتماشای فیلم پسر گلم همه چی رو با چنگال میخوره به هت یاد دادم تا همه میوه و غذا رو با چنگال بخوری

اینم جای پای پسر خوشگلم رو تخته 

تا پست بعد بابای بامن حرف نزنماچماچبغلبغلبغلماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الی مامی آراد
20 تیر 92 22:58
عکسهاتون خیلی خوشگل بود عزیزم چه جای خوشگلی رفتین اون عکسی که راستین جون زردآلو میکنه خیلی جالبه


ممنون با چشمای خوشگلت میبینی
مامان پینار
21 تیر 92 15:58
وای چه جاهای خوبی رفتین. همیشه به گردش و تفریح.
چه جالب که خودش با چنگال میخوره. منم باید به پینار یاد بدم بسیار خوشم اومد.


ممنون بله حتمآ
مامان بنیتا
23 تیر 92 2:44
نازی عزیزم چه عکسای خوشگلی..چه گل پسر خوشگل تری ای جونم چه بامزه با چنگال به می خوری نوش جونتتتت عسلی
سمانه مامان ستایش
23 تیر 92 3:31
همیشه به گردشچه جاهای با صفایی رفتید.معلومه هم به شما خوش گذشته هم به راستین جون. چه خوب که با چنگال بلده غذاشو بخوره.منم کلی خوشحالم که دخملم بلده
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
23 تیر 92 8:23
به به چه دوچرخه خوشگلی حتما خیلی خوش گذشته با اون طبیعت زیبا.
❤مامان رامیلا کوچولو❤
23 تیر 92 18:09
سلام به نی نی ما هم رأی بدید لطفا کد 620
شقایق مامان آرشا
23 تیر 92 18:49
ای شیطونکم
نسیم-مامان آرتین
24 تیر 92 12:22
وای چقدر عکسای خوشگلی گذاشتیهم از طبیعت وهم از راستین جون
بهاره مامان ونداد
26 تیر 92 13:00
وای که این مسیر پیاده روی ماسوله رو منم عاشقشم
واقعا که خیلی بکره
جریانم گربه هم خیلی بامزه بود میدونی عزیزم تقصیر بچهها نیست که این قدر حیاط رو دوست دارند فقط به خاطر این که از داشتن یه حیاط باصفا مثل حیاط مامانت اینا محرومند وهمش هم تقصیر اپارتمان نشینیه


آره والا طفاکیا همش تو آپارتمان حوصلشون سر میره
زهرا
27 تیر 92 11:40
راستين خوش به حالت گربه خيلي خوشگل و جالب بود
مامان پارسا
4 مرداد 92 16:06
واقعا عکسای خوشکلی بود از دیدنش لذت بردم . منم بودم تو حیاط به این باصفایی دلم نمی خواست برم تو خونه