تولد من
پسرم دیروز تولد مامان بود
چون پنجشنبه خونه خاله مهرو بودیم تصمیم گرفتم شب خونه خاله تولد بگیرم
عصری باخاله الهه رفتیم کیک خریدیم وزحمت دسر ها رو خاله کشید ودرست کرد شب بعد شام تولد گرفتیم خوب بود به تو که خیلی خوش گذشت با تعجب به شمع ها نگاه می کردی نانای رو هم تازه یاد گرفتی وقتی زهرا تار می زد شما نا نای می کردی تازه به صورت همه هم چنگ می نداختی
گوشتم جاشو تازه یاد گرفتی حسابی می پیچونی و گوشت قرمز می شه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی