یلدای 92
یادمان باشد با آمدن زمستان اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم
تا دچار سردی فاصله ها نشویم ...
یلدا مبارک !
سلام راستین جونم دومین یلدات مبارک باشه عزیزم یلدای امسال یک زمستان به تمام معنا ست هوا خیلی سرده وهمه جا پر برف ویخ وشب یلدا یک شب مه آلود بود که بسیار زیبا بود. یلدای امسال راستین شامل 3بخش که تو ادامه مطلب میزارم...
بخش اول خونه خودمون که تو با هندونه کلی بازی کردی بهش میگفتی نی نی قو وهی می خوابوندیش خودمونیما منم تو 5دقیقه هندونه رو خوشگل درست کردما تو عکس معلومه
بخش دوم خونه مامان بزرگ که شام دعوت بودیم و کلی با بچه ها بازی کردی بخورمت هندونه خوشگل من با دقت انار برمیداشتی میخوردی
بخش سوم خونه مامانی که تو توی راه فقط میگفتی زهرا زهرا تا ما برسیم زهرا اینا رفته بودن خونه بابا بزرگشون وما ندیدمشون اما ترنم وتبسم بودن وکلی خوش گذشت اول که رسیدیم کل اطاق ها رو دنبال زهرا گشتی آخه تبسم هم خواب بود تو حالت گرفته شد تا تبسم وخاله بیدار کرد خیالت راحت شد
تا آجیل اومد حواس ترنم پرت شد با دقت داره نگاه میکنه تا انتخاب کنه
این کیک هندوانه هم از طرف زهرا( بابای زهرا )برای خونه مامانی
امسال چه زیباست ، شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم
و از یادآوری نگاه پرمهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود ...
یلدا مبارک !
به آخر پاییز پاییز رسیدیم,همه دم میزنند از شمردن جوجه ها !
روی تختت امشب :
بشمار تعداد دلهایی را که به دست اوردی !
بشمار تعداد لبخندهایی که بر لب دوستات نشاندی !
بشمار تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی !
فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم !
.