راستین جون :گل باغ زندگی

امروز راستین برای اولین بار همراه گروه کوهنوردی باباش در یک برنامه خانوادگی شرکت کرد و تا نزدیکی قله دوشاخ رفت ومورد تشویق همه کوه نوردان قرار گرفت حتمأ ادامه مطلب رو ببینید              پسر عمو سعید وبابا و راستین اینم عکس دونفریمون گلم   ...

سلام راستین بادو نی نی معروف به آنی عکس گرفت دختر خاله های راستین زهراو تبسم کلی خوشحال بودن که عروسکهاشون روکنارراستین گذاشتن ...

عزیزم توی ۲ماهگی داری بیشتر به اطرافت دقت میکنی دستاتو نگاه میکنی وانگشتاتو تکون میدی  مامان بابا رو بیشترمیشناسی و میخندی . قربونت برم  بابا تو آخرشی .    سلام راستین جون ا لان چند روزه خوب نمی خوابی منم به هیچکاری نمیتونم برسم عزیزم نیم ساعت می خوابی بیدار میشی اول میخندی ولی زودگریه می کنی منم گیج شدم زود خوب شو عزیزم  ...

روز پدر مبارک پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش .برای اولین سال روز پدرمبارک   ...

راستین جون امروز دو ماه از تولد شما گذشت .دیروز روز سختئ بود چون واکسن زده بودیم اینم عکسهای  دو ماهگیت ...

اولین واکسن در بیمارستان زده شده بود الان که2ماهه هستئ هنوز جای تزریق خوب نشده دکترت گفت تا 2هفته بعد کاملا خوب میشه دومین واکسن  2ماهگئ بود که شامل قطره خوراکی فلج اطفال و واکسن هپاتیت وواکسن سه گانه بود که سه گانه خیلی سخت بود و شما 1روز کامل گریه کردییا بهتره بگم جیغ زدی و4روزتب کردی کاملا مریض شدی ونوبتی بغل من وبابات ومامانی بودی خلاصه روزخیلی سختی بوداینم عکست  ...

امروز ٢٤فروردین راستین جون ١ماهه شدی این ١ماه پسر خوبی بودی فقط شبا چند ساعتی گریه می کنی ولی وقت مامان و خیلی پر کردی روزها خیلی سریع شب میشه ومن کلی کار عقب اوفتاده دارم ولی وقتی گریه ها وخندهاتو می بینم خستگی وبی خوابی یادم می ره ...