26ماهگیت مبارک
عزیزم پسر خوشگلم سلام چند روزی هست که 26 ماه رو تموم کردی و وارد 27 امین ماه زندگیت شدی خیلی خوشحالم بازم یک ماه بزرگ تر شدی البته الان ناراحت وغمگینم چون تب خیلی زیادی داری ومریض شدی وخوابیدی دیشب شب خیلی سختی بود تا 6صبح سه تایی بیدار بودیم بابا تند تند دست وصورتت رو میشست عزیزم دوست نداری من پشت لب تاب بشینم الان که خوابی نشستم ولی امید وارم زود زود خوب بشی وبازم نذاری من اینجا بشینم
راستین اینجا میخوام از شیرین زبونیات بنویسم:
دیدی قو=شکلات
ناناجی=نارنجی
ماکول=پاک کن
ای دقالا=ایرج آقا
دپز=سبز
نمامی=دمپایی
دفشم=کفش من
ننفته=نه رفته
توپولو=توپول
ییا انعام =رها سلام
میسی مامان=مرسی مامان
اییاخ=خیار
اوداخ من =اطاق من
دپت=دفتر
دو ششش دبابی=دو شش دوازده
اَبخی=عقبی
نیناشتا=تویوتا
نیناش=نیسان
میغال=پیکان
نی نین=ال90
پداید اَخ=پراید اَخ
تا دفتر میگیری دستت میگی مامانو موش به هر نوشتی تو موش میگی از کوچیکیت گفتیم بیار موش بکشم برات اونکه با مو راحتی
چند هفته قبل این عکس رو ازت گرفتم صدام کردی گفتی مامان مامان تق تق یعنی تفنگ درست کرده بودی از اینکه همهش یه رنگ بود کلی ذوق کردم
اینم کادوهای روز پدر از طرف من وراستین به بابا
در حال بازرسی بومیکنی ببینی همش خوش بو هست یا نه
اینجام مامانی به خاطر روز پدر مهمونمون کرده بود زرتشت شام ما هم کادوی باباییرو اونجا دادیم کادوی بابایی هم ادکلن بود
اینم حضور گرم راستین جون در جشنواره آش ایرانی