راستینراستین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

راستین جون :گل باغ زندگی

آذر 93

سلام امروز یه نقاشی خوب کشیدی راستین جونم            بله نقش یه خیابون تو دفترت ومیخواستی توش ماشین هات رو برونی        بازم علاقت به ماشین هات نقاشیت رو تحت تاثیر قرار داد کلی ماشین هات رو تعمیر میکنی چرخشون رو در میاری رو شون رو یا حسین مینویسی و تو خیابون تا یه چرخ فروشی میبینی میخوای برا ماشینات چرخ بخری این روزا تو کارای خونه کلی کمک میکنی  سر جارو برقی رو میخوای میگی جارو کوچولو بعد همه جا رو با اون تمیز میکنی البته به ظرف شستن هم علاقه زیادی داری مامان صندلی بزار ظرف بشورم جلوهر یعنی صندلی رو بکش جلوتر میگی مامان جلو هر     ...
15 آذر 1393

سی ودوماهگیت مبارک

ر استین تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 2 روز سن دارد : .                   سلام راستین خوشگل تو این روزا شعر پاییز رو بهت یاد دادم خیلی بامزه میخونی وچند تا شعر دیگه آخرشم خودت میگی همه دست بزنن آخه خوشگل من اینقدر شیرین حرف میزنی عاشقتم ((شیر وعلافه کردم))شیر وکلافه کردم گاهیم میگی پو رو علافه کردم   کاش میشد صداتو ضبط کنم  تو وبلاگت بزارم عزیزم برای همه چی اجازه میگیری رفتیم پیکنیک برا سنگ انداختن تو آب از من اجازه میگرفتی مهربون                         ...
26 آبان 1393

حرف زدن بامزه

                           سلام من راستین هستم میخوام امروز بگم چه خوشگل صحبت میکنم واز شیطونیام بنویسم : تو خونه که پسر خوبیم و دوچرخه بازی وسه چرخه بازی میکنم باسرعت میرونم میگم((مامان تو بزرگی میای دوچرخه سوار بشی مامانم میگه بله بعد میگم من کودو لوام مامان تو نیا))البته گاهی این قدر سریع میرم که همش چپ میکنم ودوست دارم با مامان تو آشپزخونه تصادف کنم ؟تا مامان من رو دنبال کنه ومجبور بشه بیاد بامن بازی کنه تا بابام میرسه با هاش ماشین بازی میکنم که شامل مسابقه ودرست کردن ماشین عروس وخرید وفروش ماشین تا بابا میگه این چند ((میگم 85 قابل نداره بابا))  البت...
18 آبان 1393

31ماهگیت مبارک

                    راستین جونم ورودت رو به 32 امین ماه زندگیت تبریک میگم حالا که بزرگتر شدی شیطونیاتم بیشتر شده حرف زدنت بهتر وکامل تر شده خیلی بامزه حرف میزنی وهمه چی رو میگی ببخشید که تو این مدت کم کار شدم دیر برات مطلب گذاشتم طبق معمول فشردگی مهمونیا باعث تاخییر من بود وهم کارای تو وشیطونیات تا خوابی میتونم به کارای شخصیم وخونه برسم چون بیدار بشی زودتر از من باید اون کار رو انجام بدی پشت لب تاب که نمیزاری یک دقیقه بشینم هی اصرار داری که خودت بشینی واین قدر بامزه درخواست انجام کارا رو داری که از دلم نمیاد نه بگم  ای جونم حالا که هوا سرد شد ما هم بیشتر خونه ایم تابستون که تا از خوا...
28 مهر 1393

راستین در هفته گذشته

                                                            هفته قبل یه شب مهمون بودیم باغ خاله الهه اینا اینم عکساش           راستین در نمایشگاه کتاب         راستین وغروب یک جمعه     ...
11 شهريور 1393

بای بای پمپرس

           راستین جون این موفقیت بزرگ رو به خودم وخودت تبریک میگم  برام خیلی سخت بود  هی فکر میکردم چه طوری از پمپرس جدات کنم یه یک هفته ای هی امروز وفردا کردم تا اینکه بالا خره  یه روز صبح بیدار شدم اول فرش ها رو جمع کردم تو هم بیدار شدی پمپرس و در آوردیم و دیگه تلاش و کارمون رو از اون روز شروع کردیم دو هفته کامل طول کشید ولی الان خودت  میری تا من خبر دار بشم کارت رو انجام میدی میای به عشق ابنکه گفتم بعد دستشویی دستات رو صابون بزن صابون های رنگی برات گرفتم تا میخوای بیای بیرون اول حسابی دستات رو میشوری بعد میای گاهی لباس های تنتم میشوری میگی خیس شده بود البته خدا رو شکر تو خونه هیچ...
8 شهريور 1393

29ماهگیت مبارک باشه

                                                      ((اجازه نه)) این یکی از پر کاربردی ترین کلمات که این روزا استفاده میکنی            میگم راستین ماشینت رو میدی به من اجازه نه از بستنیت میدی میگی اجازه نه ای جون  رو بالش من میخوابی و بالش کوچیک خودت رو میدی به من میگی((اجازه آره)) تازه با ترنم هم لج میکنین اون نه گفتنی تو آره میگی  وبرعکس حالا فقط یک ماه مونده تا دوسال نیمت تموم بشه برات کتاب میخونم دوست ...
25 مرداد 1393